دلنوشته های نورا



دریا را دیده ای چه ابهتی دارد ؟ 

وقتی به آن مینگرم یاد ابهت چشمانت میوفتم ،چشمانی که برای خودش دنیایی داشت گویی که من را در خود گم میکرد .

هرچه را فراموش کنم مگر میشود چشم هایت را فراموش کنم 

آن چشم هایی که میپرستیدم وفراموش  کنم ؟؟؟ 

به خیالم از خاطراتت فرار کردم به گوشه ای از این دنیا 

ولی بیخبر از آنم که خاطراتت هیچ چگونه رویات را هر لحظه از سرم بیرون کنم ؟؟

به کیلومتر ها فاصله از تو پناه بردم تا شاید بتوانم فراموشت کنم ،اما هرچه دورتر می شوم عاجزانه تر میخواهمت 

عجز من در برابر ابهت چشمانت همچون عجز ماهی است در ساحل در انتظار دریا .


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها